اسرار رکوع

در این مرحله از بحث فقط درباره ی فیزیک و ظاهر حالات نماز صحبت می کنیم .اسرار و فلسفه ی نحوه ی رکوع کردن مدنظر است . اسرار نهفته در رکوع به مراتب از قیام و سجده سخت تر و از دسترس دورتر است اما خیلی مفصل نیست. گویی چون در وسط قرار گرفته انسان به مراتب بیشتر و بهتر دیدن از آن غافل می شود .

نکته ی قابل توجه این است که اینگونه مباحث که مربوط به اسرار اعمال و معارف (یعنی امام علیه السلام ) می شود ، فقط با دل و شهود قابله درک است و از عقل کار خاصی بر نمی آید . عقل اصولا جلوی پرواز را می گیرد. و پی بردن به اسرار نماز یعنی پرواز کردن. پس اگر کسی می خواهد نظر بدهد همان طور که قبلا هم عرض کردم به دلش و بلکه تجربه اش مراجعه کند و نه به محفوظاتش و نه به تجزیه و تحلیل های ذهن و مغزش.

کاش بتوانیم برای یک کار و لااقل در هر چند روز یک ساعت عاشق باشیم ، بی قید و شرط ؛ آنوقت نتایج خیلی روشن تر خودشان را نشان می دهند. اینکه من هم می فهمم ، اینکه باید بفهمم ، اینکه چطوری می شود که اینطور است ، اینکه با توجه به این موارد پس آنطور است ،و ... اینها همه وزنه هایی هستند که امکان پرواز را می گیرند ، با دل آمدن حداقلش یعنی من به همه ی اینها عالم و معتقد هستم. حالا آمده ام استفاده کنم . با چند ثانیه تمرکز و خلوت کردن با خود می شود رفته رفته این حالت را بدست آورد.

همانطور که قرآن بر قلب پیامبر نازل شد ، پیامبر و امام بر قلب مؤمن وارد می شوند . گاهی ما می خواهیم یک مطلب جدید یادبگیریم و به اطلاعات و محفوظاتمان اضافه کنیم ، اما بعضی مواقع باید دنبال بهره بردن باشیم.

نقل شده که یکی از عرفای معاصر که از نظر علمی هم رتبه ی بالایی در فلسفه و عرفان و... داشتند و خیلی اهل مراقبه بودند ، مدتی روی نمازش کار خاص می کرده تا بتواند بهره ببرد . یک روز پیش آقای قاضی می رود و می گوید من چنین سیری دارم و به این مرتبه رسیده ام که از ابتدا تا انتهای نماز را درک می کنم و دقیقا می دانم و می فهمم که دارم چکار می کنم . و لابد منتظر تآیید و تشویق استاد بودند . اما آقای قاضی به گفتن یک جمله ی کوتاه بسنده می کنند که تو که از ابتدا تا انتها مراقب فهم و درک کردن نماز هستی پس کی نماز می خوانی؟!

ما قرار نیست این حرف ها را بگوییم و بشنویم که معلوماتمان زیاد بشود. قرار است نمازخوان بشویم .حتی یک بار و برای دو رکعت ! رسیدن به این مطلوب مستلزم آوردن "دل" است . خیلی ها خدمت امام رسیده اند و می رسند اما نوعا ًبا درک و فهم و نهایتاً معرفت می رسند . به همین خاطر یا از شناختن حضرت عاجز هستند و فقط چون تحت تصرفات قرار می گیرند متوجه می شوند که ایشان حضرت ولیعصر(عج) هستند و یا اینکه بعد از دیدار تازه پی می برند. عمده دلیلش این است که با دل خدمت ایشان نمی رسند . حقیقت نماز هم جز امام نیست. حقیقت دین ، حقیقت توحید ، و اصل حقیقت یعنی امام.

خیلی خوب است که انسان مراقب حرف هایش ، لباسش ، زمان نماز ، مکان نماز ، معانی و مراتب نماز و خیلی چیزهای دیگر باشد ؛ اما نباید این چیزها باعث شود خود نماز فراموش شود .

ساده ترش این است که با یک سوال و جواب می شود راه را فهمید که قبلا هم عرض کردم الان هم تکرار می کنم. اگر شما با توجه خدمت امام علیه السلام برسید و بدانید که ایشان امام زمان هستند و هیچ مانع و مشکلی هم سر راهتان نباشد با ایشان تنها باشید چه می کنید؟ اولین رفتار و گفتار چیست؟

اگر کسی با دل خدمت حضرت برسد دو سه جمله بیشتر نمی گوید :

اول سلام

دوم حال شما چطوره

سوم امرتان؟

اولی که مشخص است . اما دومی یعنی عشق یعنی دل . نه حاجت دارم ؛ نه بدم ؛ نه خوبم ؛ نه کاری دارم ؛ نه چیزی می خواهم ؛ بلکه فقط می خواهم شما خوب باشی و حالا جویای احوال هستم. عاشق به دارایی و نداری خودش کاری ندارد. به خوب و بد خودش کاری ندارد . دنبال مقدمه و ادب و معرفت و این چیزها نیست.

بلکه دلش تنگ است .

عاشق فقط عاشق است.

حالا از این مقدمات گریز بزنیم به بحث خودمان ؛

رکوع یعنی همین حس و حال عاشقانه . از یک طرف انسان سر را پیشکش می برد ، و از یک سمت عقل و اراده و خواست خودش را در اختیار او می داند و بدون نگرانی "سر" را به نزدیکترین فاصله تا محبوب می برد و نهایتاً و مهمتر اینکه کمرش را برای قبول بار امانت خم می کند. به نوعی در رکوع ادعای خدمت هست. در سجود اوج نیاز است اما در رکوع نه ادعایی هست و نه ابراز خواست و نیاز . بلکه فقط نوکری هست و خدمت . رکوع مثل سجده از عبادات مستقل هم هست. اگر این حالات برایتان دلنشین است و به آن نیاز دارید سعی کنید با رکوع رفیق شوید؛ هرچند انجام رکوع به تنهایی سخت است اما برای شروع نماز مستحبی با رکوع طولانی می تواند راه را باز کند .

Template Design:Dima Group