بنام او
اگر تو از شاهی خسته شدی
من هم از گدایی خسته میشوم !
پس حالا که تو اصلا خسته نمیشوی
بدان من هم هرگز خسته نمی شوم !
البته خسته از آنچه که تو رقم زده باشی
چه فرقی میکند شاهی باشد یا گدایی !
این را هم بگویم که هر وقت اینگونه بنده وار ( ! ) اقرار کردم
سیلی خروشان از درد و غم با خود مرا به دورترها برد !
ولی چه خیالیست کسی را که چیزی برای باختن ندارد !
استقبال نمیکنم اما هرچه میخواهی بکن
سپر انداخته یی بر زمین نشسته ودستها بر سر نهاده ام
پیروز باشی که پیروزی ات پیروزی منست .