من همان سوخته از غصه بسیار توام

چشمها دوخته بر قد سپیدار توام

نه فقط بزمگه دیده من قامت توست

که دل از کف شده و شیفته کار توام

منم آن واله خو کرده به مهتاب سحر

در پی روز خود از جذبه دیدار توام

به کدامین قسمت خواند فلان راهب دیر

به خدا معتکف کعبه رخسار توام

نشناسی تو چو من آنکه ندارد نامی

گرچه رسوا شده من بر سر بازار توام

تو همان لیلی زیبا رخ دل سنگینی

من همان سوخته از غصه بسیار توام

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

Template Design:Dima Group