اسرار قیام

اگر ما به سه نکته توجه کنیم ، عمق ایستادن در نماز مشخص می شود :

  • اینکه وضعیت مطلوب ما از نظر حالت جسمی در مقابل خدا چیست؟
  • ما در ابتدا در چه حالتی آفریده شده ایم و این به چه معناست؟
  • کمال جسم انسان در چه حالتی هویدا می شود؟

پاسخ هر سه سوال "ایستادن" است .

خداوند متعادل چون خودش "ایستاده" است ، برترین حالتی که برای انسان هم می طلبد و دوست دارد ، حالت ایستادن است. به همین خاطر همه عبادات با ایستادن نسبت مستقیم دارند از جمله نماز که بالاترین عبادات است .

انسان ( آدم) در حالت ایستاده بود که خلق شد و به همین دلیل سجده ی ملائکه بر او معنا پیدا می کرد. یعنی حالتی متضاد و در عین حال در اوج تسلیم.

و مورد سوم ، کمال جسم انسان هم در حالت ایستاده است که از منظرهای مختلف فلسفی ، فیزیکی و ... قابل بحث است.

بنابراین نماز به عنوان بالاترین عبادات با ایستادن آغاز می شود که اگر درست آغاز شود، از همان ابتدا وصل و تقرب محقق می شود . اما اگر تقرب و بلکه شهود محقق نشد ، وارد مرحله ی دوم یعنی رکوع می شود. بطور خلاصه چون خدا طالب است انسان را ایستاده ملاقات کند، پس او باید حالت ایستادن را بلد باشد. گاهی منظور از حالت ایستادن ، همین فیزیک ظاهریست . اما گاهی عمیقتر از این است و منظور ، معنای ایستاده بودن است.

انسانها اگر اصالت اول خلقت خودشان را حفظ کرده باشند، حالت ایستاده بودن را هم حفظ می کنند و به محض شروع نماز در حالت ایستاده به خدا نزدیک می شوند و شروع به سخن گفتن با او می کنند و بلکه فراتر می روند.الحمدلله می گویند. یعنی همان اول تشکر می کنند که به مطلوب خودشان رسیده اند .

اما اگر از اصالت خودشان دور شده باشند ،یعنی خوراکهای آلوده ، افکار انحرافی یا ناقص، عبادات و کلا ً دینداری بدون فهم و درک داشته باشند ، هرچه تلاش می کنند و فکر می کنند که خدا را در حالت ایستاده ببینید ، بفهمند و با او صحبت کنند ، باورشان نمی شود. چون اینطور تصور می کنند که او که خیلی بالاتر از این حرفهاست و بزرگ تر و ارجمندتر است ، پس بهتر است در مقابل تواضع نشان دهم شایدحاضر شد من را بپذیرد ؛ (در حالیکه این بازتاب نقص و ضعف خودشان است ) لذا به رکوع می روند. پس از گروه اول که در همان حالت ایستاده به خدا می رسند، این گروه دوم در حالت رکوع که اوج تعظیم در مقابل بزرگی خداست ، آن حالت تقرب را پیدا می کنند.

حالا برای درک بهترش برگردیم به داستان خلقت ؛ انسان یا همان آدم ، ایستاده آفریده شد و ملائکه که نزدیکترین موجودات به خداوند بودند ، موظف شدند در برابرش سجده کنند. یعنی فاصله ی بین اینها حداکثری بود. اما حالا این انسان بخاطر فاصله گرفتن از اصالت اولیه اش به حالت رکوع رفته ، در نتیجه فاصله با ملائکه کمتر شده و به همین مقدار از خدا فاصله گرفته است .

و گروه سوم که حتی در رکوع هم نمی توانند آن حالت تقرب و رسیدن به خدا را تجربه کنند و به ناچار آخرین حالت قرار گرفتن جسم را بر می گزینند ؛ یعنی به سجده می روند و هم رده ی ملائکه می شوند؛ در حالیکه قرار بود به او سجده شود ، خودش هم به همراه ملائکه شروع به سجده می کند.

همانطور که عرض کردم و در قرآن و روایات هست ، خدا و همه اولیاءالله "قائم" هستند به جمیع مراتبش . از جمله مرتبه ی جسم و حالت جسمانی ایستادن . یعنی کمال نماز برای انسان کامل و خلیفه ی خدا برروی زمین حالت قیام و ایستادن در نماز است و در مقابل ، مؤمنین کمالشان در سجده رفتن است و عده ای که خاص و از برترینها هستند نیز راکع هستند.

مثلا حضرت ابراهیم علیه السلام همانطور که به مقام خلیفة اللهی می رسد، به تنهایی به سجده و رکوع امر می شود. نتیجه ی این سه حالت ، حداکثر و حداقل ایمان به خدا را تعریف می کند . بنابراین این سه حالت می شوند "ارکان نماز " که باید هر سه باشند، تا نماز کامل شود. به عبارت عمیق تر، اگر کسی مؤمن باشد قطعا ًدر یکی از این حالات ، تقرب پیدا می کند و اگر امام مؤمنین باشد، در حد فاصل بین این سه حالت مؤمنین را به خدا وصل می کند. مکرر شنیده ایم که فاصله ی ایمان و کفر ، خواندن و یا نخواندن نماز است . یعنی انسان ها اگر در سجده به خدا متصل شوند مؤمن هستند و اگر با سجده هم نتوانند، از ایمان خارجند . لذا اگر به داستان روز اول خلقت برگردیم ، می بینیم که ملائکه به عنوان کسانی که به آدم سجده کردند ، معنا و حقیقت کارشان این بود که : «ای آدم تو اگر ارتباطت با خدا را حفظ کنی در پایین ترین حالت مثل ما و هم رده ی ما هستی و بالاترین حالت تو خداگونگی و خلیفۀ اللهی است که ما بر تو سجده می کنیم». لذا انسان کامل در پایین ترین مرتبه هم که باشد ، ملک است و در بالاترین مرتبه جانشین خدا که بر او سجده می شود، تا بواسطه ی این سجده، همه سجده کنندگان را به خدا متصل کند .

در کل مثل این می ماند که کل عبادت در یک نماز خلاصه شده و هر چه بیرون آن است ، از دایره ی ایمان به خدا خارج است و در این نماز امام ، قیام نماز است . چرا که او محل اتصال این بدن و این عالم با خداست و خدا بالاست، و مؤمنین در کف این حرم و در حالت سجده قرار دارند .

پس تصویر کلی و گذرایی که از یک رکعت نماز دیده می شود این است که انگار خداوند می فرماید: تو را ایستاده آفریدم و ایستاده می طلبم . اگر فاصله بگیری باید با تواضع و تعظیم نزدیک تر شوی و در نهایت اگر بخواهی فقط محتاج من باشی و خود جزو هادیان و اولیای من نباشی به سجده برو .

درست است که فضای متفاوتی از اسرار نماز بیان می شود اما کمی تآمل و فکر کنیم ان شاءالله درک می شود.

برای کاربردی شدن این مطالب، یک نکته را عرض می کنم که موقع نماز بتوانیم از آن بهره ببریم . از این مسائل اینطور استفاده می شود که بنده ی مؤمن در برابر خدا به خاک افتاده نیست ؛ بلکه در اوج عظمت و خداگونگی است؛ لذا برای ابراز عشق و علاقه به خاک می افتد وگرنه سیر نماز برعکس می شد. مثل روییدن گیاه که از زمین بر می خیزد؛ اما انسان که اشرف مخلوقات است در ابتدا ایستاده است تا بفهمد او را در حال قیام ، در حال ایستادگی، در حال ادب، در حال آغاز رفتن و... می طلبند و این یعنی برتری بر همه خلایق و حالا که این نکته را فهمید می تواند و البته باید در برابر خدا خضوع نشان دهد ابتدا با رکوع و بعد با سجده.

به عبارت ساده تر خدا با این ترکیبی که در نماز ایجاد کرده این پیام را به ما می دهد که تو در اوج هستی ، تو بالا هستی، تو در بهشت هستی، تو برتر خلق شده ای، سعی کن اصالت انسانی خود را حفظ کنی ؛ پس از آن راه نزدیک شدن به من را خواهی یافت. پس سعی کن از بالا به پایین نیفتی، از بهش بیرون نروی، برتری ات بر خلایق را از دست ندهی، و خلاصه اصالت خود را فراموش نکنی، همه اینها معنای ایستادن در نماز است . و به این دلایل می بایست ابتدای نماز ایستاد .

وقتی که مبانی که مشخص و درک شود ، شناخت حاصل می شود،

 

چگونه ایستادن

بعد از درک فلسفه ایستادن ، نوبت می رسد به چگونه ایستادن که خیلی مهم و مؤثر است .

برای اینکه کامل شویم ، باید همه اجزای مادی و معنویمان را کامل کنیم ، که مهترینش نماز است. نماز باید کامل باشد هم در ظاهرش هم در باطنش. برای کامل کردن نماز ، سه رکن آن را باید بطور کامل انجام داد.

ایستادن ، مثل سایر اعمال ما اگرچه امری عادی به نظر می رسد، اما با کمی دقت پی می بریم که امری پیچیده و مهم است . برای کامل کردن قیام نماز باید در دو محور فعال شد و به دو موضوع کلی توجه داشت :

  • یکی بحث خلقت جسمانی خودمان و خصوصیات جسمانی که منحصر به خودمان است ، مثل اثر انگشت ، مردمک چشم و حتی نحوه ی ایستادن که از نظر جسمانی به سن و وزن و اسکلت بستگی دارد و از نظر روانی و اخلاقی به خصوصیات درونی ما .
  • دوم توجه به اصول و آداب نگهداری جسم است که به بدن ما شکل می دهد و از جمله نوع ایستادنمان را شکل می دهد .

در محور و بحث اول ، ویژگیهای ژنتیک خیلی مهم است . بعد از آن نوع خوراک و نهایتاٌ نوع تربیت که تربیت محیطی، تربیت خانوادگی و تربیت رسمی مدرسه ای باید مورد توجه قرار بگیرد.

غیر از بحث ژنتیک که از اختیار ما خارج است ، مابقی موارد همیشه امکان تغییر دارند . بطور مثال با تغییر خوراک ، شکل بدن تغییر می کند و در نتیجه نوع ایستادن تغییر می کند . یا با تغییر شیوه های تربیتی جسم ، شکل بدن تغییر می کند و در نتیجه نوع ایستادن تغییر می کند.

مثلا یک ورزشکار با کسی که تحرک کمی دارد ، یا کسی که بیشتر فعالیتش بطور نشسته انجام می شود با کسی که بیشتر اوقات ایستاده است ، کسی که از وسایل سنتی و با استفاده از قدرت جسمانی کارهایش را انجام می دهد در مقایسه با کسی که بیشتر از امکانات رفاهی استفاده می کند. همه ی اینها با هم تفاوت دارند و فیزیک بدنشان و در نتیجه نحوه ی ایستادنشان با هم متفاوت است.

از این مقدمات می توانیم نتیجه بگیریم که برای رسیدن به "ایستادن کامل" باید همه ی موارد پیش گفته را کامل کنیم و بهترین حالت را انتخاب کنیم . چرا که اگر خوراک و تربیت و نحوه ی تعامل با بدنمان صحیح و کامل نباشد با رعایت دستورات ظاهری و آدابی که در شرع یا اخلاق یا عرف وجود دارد ، نمی شود به آن حالت ایده آل در ایستادن رسید. به عبارت دیگر آن بحث و محور اول ، جنبه ی مبنایی و ریشه ای دارد و اگر فراهم شود امکان انجام مرحله ی دوم نیز فراهم می شود .

بطور مثال اکثر نمازگزاران ،مسائل شرعی در خصوص نحوه ی ایستادن را شنیده اند.اما بیشترشان یا اصلا انجام نمی دهند یا مدت کوتاهی انجام می دهند و رهایش می کنند . چرا؟ چون شروط زیربنایی و ریشه ای قبول این آداب را فراهم نکرده اند . یعنی خوراک و تربیت جسم ، صحیح و کامل نبوده است.

پس برای رسیدن به ایستادن و قیام کامل در نماز باید خوراک اصلاح شود. تربیت جسم اصلاح شود و نهایتاً آداب شرعی ، اخلاقی ، روانی و عرفی ایستادن رعایت گردد . البته در مورد ویژگیهای خوراک ، تربیت جسم و آداب بعدا ًصحبت می کنیم .

ایستادن کامل یعنی رعایت همه این مواردی که گفته شد و مصادیقش را عرض خواهم کرد.

حالت فیزیکی ، محمل و مرکب حالت معنویست ؛ مثل جسم برای روح.

در کل قرار بر این است تا نماز درست بخوانیم تا بتوانیم معنویت را دریافت کنیم و برای درست نماز خواندن باید فیزیک نماز را در ابتدا درست کنیم .

همانگونه که گفتیم ، اول بحث خوراک است. خوراک باید حلال و طیب باشد . حلال بودن تقریبا مشخص است و طیب بودن (که در خصوصش قبلا صحبت کرده ایم) خوراکی است که با طبع انسان سازگار باشد و بدن ما بتواند و بخواهد بطور کامل دریافتش کند و از آن بهره مند شود . اما ویژگی طیب بودن خودش حالات مختلفی دارد . مثلا اینکه از خاک و آب و اکسیژن و نور خورشید بطور طبیعی و سالم بهره ببرد ، در پرورش چرخه ی طبیعی و اکوسیستم مختل نشود، در روند عادی زمان رشد کند نه با مواد شیمیایی و کود و ... بسرعت به ثمر برسد ، در ترکیب مواد مختلف خوراکی طبع انسانی سردرگم نشود ، در مزه های اصلی از بین نرود ، همچنین بوی اصلی خوراکی طیب از بین نرود، اما یکی از مهترین ویژگیهای خوراک طیب مربوط به زمان تولید و زمان مصرفش است.

مثلا میوه ای که در تابستان تولید می شود ، آن هم به شیوه ی کاملا سالم و ارگانیک، اگر در زمستان مصرف شود از حالت طیب بودن خارج می شود .

در خصوص زمان روزانه هم همینطور است . هرچه خوراک غیرگیاهی تر و چرب تر و هضمش سخت تر باشد ، باید در اول وقت(صبح) مصرف شود. اگر این زمان مصرف جابجا شود از آن حالت طیب بودن خارج می شود.

این موارد و دهها مورد دیگر در نهایت می خواهد این پیام را به ما منتقل کند که طیب بودن خوراک ، یعنی خوراکی باید در یک سیستم طبیعی و سالم تولید و در یک سیستم طبیعی و سالم مصرف بشود. پس رعایت دستورات موردی طبیبان یا مطلعین فایده ی چندانی ندارد و ما باید از اساس رژیم غذایی مان را بر اساس طیب بودن خوراکی ها تنظیم و اجرا کنیم .

این مواردی که عرض کردم بیشتر توضیحات بیرون بحث بود برای رسیدن به یک نتیجه و آن اینکه اگر سیستم خوراک انسان طبیعی و سالم باشد نه تنها سلامتی جسم تضمین می شود ، بلکه زمینه ی قبول تربیت جسمی هم فراهم می گردد .

بطور مثال کسانی که به دنبال رشته ی بدنسازی می روند ، با توصیه ی مربیانشان رژیم غذایی شان را هم تغییر می دهند و بعد از مدتی می بینید که شکل بدن تغییر می کند و در نهایت کارایی بدن هم تغییر می کند.

پس در درجه ی اول با اصلاح رژیم غذایی زمینه تربیت جسم را فراهم می کنیم تا در درجه ی بعد جسم را تربیت کنیم.

از اینجا به بعد بحث رفتاری می شود که یک بخش به سالم و تمیز نگهداشتن بدن خصوصا پوست مربوط است و یک بخش هم به شیوه ی تربیت بدن.

نحوه ی ایستادن در حالتها و موقعیتهای مختلف ، نحوه ی نشستن و خصوصا نحوه ی خوابیدن رفته رفته می تواند شکل بدن را به حالت خاصی بدل کند و اگر همه ی اینها بر اساس خوراک حلال و طیب باشد، به یک نتیجه ی جالب و عجیب می رسیم ، و آن این که بعد از 40 تا 100 روز اگر موارد فوق انجام شود ، هرکس بدنش شکل خودش می شود. دقیقا مثل اثر انگشت یا مردمک چشم ، یک بدن با استایل و فیزیک منحصر بفرد. دلیلش هم این است که خوراکی های غیرطیب و تربیت های ناصحیح ، زمینه ی دریافت مد و مدل های مختلف را فراهم می کنند و فرد بطور ناخودآگاه و تحت تاثیر آموزش های غیرمستقیم ، ژست و استایل و فیزیک خاصی به بدن خودش می دهد که اتفاقا ً در موقع ایستادن بیش از هر وضعیت دیگری قابل تشخیص است.

پس ما برای رسیدن به یک قیام کامل ، لازم است خودمان باشیم در جسم و بدن ؛ به این ترتیب می شود بدن خودم ؛ فیزیک خودم ؛ ایستادن خودم ؛ نماز خودم و . .. یک نشانه ی عملی-عرفانی هم هست که در صورت موفقیت ، آن نشانه دیده می شود .

اگر این خوراک درست نشود ، اصلا مرکب هموار و راهوری فراهم نمی شود که بخواهد آن حالت معنوی و توجه مورد نیاز نماز را حمل کند. آن حالت در ابتدا مثل سبکبالی و به نوعی بی وزنی در هنگام نماز خودش را نشان می دهد. و اگر کمی به این حالت توجه بشود و تجربه شود موقع قیام ، فرد نمازگذار احساس می کند به فاصله چند سانتیمتر از زمین جدا شده و انگار 30-40 سانت قدش بلندتر شده است.

نکته ی آخر هم درباره ایستادن کامل ، رعایت آداب قیام در نماز است که البته با رعایت موارد فوق خودبخود حاصل می شود اما چون ما نیاز داریم در راستای پرورش درونی از بیرون هم نظارت کنیم و آدابی را به بدن تحمیل کنیم تا شکل مطلوب و کامل را بگیرد ، باید به این آداب ظاهری توجه کرد و مقید بود:

  • یکی صاف ایستادن بدون خمیدگی به جلو یا کج شدن به طرفین ؛کاملاٌ صاف ، از نوک پا تا گردن همه بدن باید صاف باشد .
  • دوم فاصله ی بین دو پا که بین 4 انگشت تا یک وجب باید باشد. خانمها کمترین حدممکن و آقایان بیشترین (بحث مفصل و پیچیده ای دارد که هم به اختلاف فیزیک زن و مرد برمی گردد و هم به بحث پوشیدگی بدن و هم به بحث حیا و مسائل اخلاقی)
  • سومین مورد هم به نحوه ی تنظیم نگاه برمی گردد. که البته دو شاخه دارد یکی بحث چشم و حالت چشم که به ایستادن مربوط نمی شود ، و یکی به حالت و نحوه و زاویه ی دید برمی گردد که چون روی گردن تآثیر مستقیم دارد الان به آن اشاره می کنم.
  • زاویه ی دید باید طوری باشد که نگاه به محل سجده و مهر باشد و محل مهر هم تعیینش کمی دقت نیاز دارد. محل قرار گرفتن مهر برای سجده به اندازه ی فاصله ی ناف تا چشم است، که در این صورت اگر نگاه به مهر باشه کمی گردن به سمت جلو خم می شود.
  • حالت گردن در قیام نماز
  • نکته ی دیگری درخصوص حالت گردن در قیام نماز هست که ممکن است مطلب سنگینی باشد. من آن نکته ی خاص را هم می گویم ، اگرچه ممکن است به کارمان نیاید و سخت باشد.
  • چه هدایت و چه گمراهی فرد ، همانند گردن بندی است که بر گردنش می افتد . با این توضیح که هرقدر وزنش بیشتر باشد گردن ، خمیده تر می شود و این اصلاً اختیاری نیست. و برای اکثریت قابل درک هم نیست . نوع خمیدگی در هدایت و گمراهی کاملا ًمتفاوت و متضاد است و بسیاری از حالات و صفات اخلاقی هم از همین جا حاصل می شود . بطور مثال همین کلمه ی مشهور " افتادگی" که بیانگر حالتی اخلاقی و انسانی و تبیین کننده ی فروتنی است. یعنی همه اعضای بدن از جمله گردن واجد خصوصیات ذاتی هستند که اگر جسم و روح هماهنگ شوند ، یک طور بروز پیدا می کنند و اگر روح بخاطر آلودگیها و تحرکات نفس از جسم فاصله بگیرد ، طور دیگری خودشان را نشان می دهند . با توجه به مطالبی که عرض شد در خصوص نحوه ی ایستادن ، اگر کسی بتواند جسم و روح را هماهنگ کند و در ایستادن ، خودش باشد ، در نتیجه حالت گردنش نه تنها منحصر به خودش خواهد شد مثل مردمک چشم یا اثر انگشت بلکه نمایانگر میزان هدایت یا گمراهی او هم خواهد بود .
  • پس از اینجا می فهمیم جای سجده و نحوه ایستادن چقدر مهم است چراکه حالت گردن را این دو تشکیل می دهند تا شناسنامه ای برای هدایت یا گمراهی باشند. البته بحث در این خصوص بیشتر است اما این مقدار با نماز در ارتباط مستقیم بود که عرض کردم و البته نیازی به دقت زیاد نیست چون ممکن است از محدوده ی فکر و عمل ما دور باشد. همینقدر که بدانیم چنین معارفی هست کافیست. ان شاءالله

Template Design:Dima Group