-          اگه امکانش باشه راجع گفتن ذکر و اینکه بعضی جاها شنیده میشه اجازه ی استاد لازم هست توضیح بفرمایید.اصلا اجازه ی استاد یعنی چه ؟مگرنه اینکه ذکر یعنی یادآوری اینکه همیشه ودرهر حال خداروناظر برا عمال ببینیم

منظور از اذن استاد اینه که: چون دامنه اذکار بسیار گسترده است و آثار مختلف و ناشناخته ای داره، نمیشه و نباید خودسر واردش شد. و حتما می بایست با اگاهی و شناخت بسراغ اذکار رفت.بنابراین اولا فرد میبایست برای استفاده صحیح و دقیق و نتیجه بخش از اذکار، به سراغ خودسازی و کسب معرفت و آگاهی بره. ثانیا برای طی کردن صحیح این مسیر به استاد نیاز داره و نهایتا اینکه به غیر از مسیر خودشناسی که به استاد و راهنما مطمئن نیازه، در استفاده از اذکارتا زمانی که خودش به آگاهی برسه- لازمه از استاد استفاده کنه و با راهنمائی او کمیت و کیفیت اذکار رو بشناسه. اینکه افرادی راه رو رفته اند و استاد محسوب میشن، بر اساس علم و اگاهی شون ظرفیتها رو میسنجند و اذکار مرتبط با قوانین خاصش رو به افراد القاء می کنند. به این روند، اذن گفته میشه که در حقیقت، بیانگر میزان توجه و اذن الهی به فرد مومن در راه رسیدن به کمال و تقربه.

البته بنابر صریح آیات قرآن کریم و روایات مستند، صلوات و استغفار 2 ذکری هستند که از این قاعده مستثنی هستند و همه میتوانند و می بایست دائما به این 2 ذکر مشغول باشند.

-          ﭼﻪ ﺫﻛﺮﻱ ﺑﻪ. ﻭاﺫﻛﺮﻭاﻟﻠﻪ ﻛﺜﻴﺮا. ﻧﺰﺩﻳﻜﺘﺮﻩ ؟

منظور از "ذکر کثیر" ساختار خاصی از معارف و کلمات الهی است که ظرفیت وجودی انسان رو به بالاترین حد میرسونه و تجلیگاه اسم اعظم خدا میشه. گرچه این مسیر تمام نشدنی و روزافزونه اما در سطحی که با میزان معرفت و آگاهی حقیقی ما مطابقت داشته باشه، میشه از ذکر "سبحان الله" بهش رسید.

همونطور که پیش ازین درباره ذکر "سبحان الله" عرض شد، این ذکر ایجاد ظرفیت میکنه و به همون اندازه وجود مومن سالک، مظهر اسماء الهی میشه. بنابراین مداومت بر این ذکر، البته با ساختار و فرمولی خاص، رفته رفته سالک رو به ذکر کثیر میرسونه.

گذشته از اینکه حقیقیت ذکر کثیر "حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها" است، با تسبیحات منسوب به ایشون، میشه مراتبی از ذکر کثیر رو درک کرد، چرا که قرار گرفتن "الله اکبر"،"الحمدلله" و"سبحان الله" نزدیکترین ساختار اذکار به ذکر کثیر است.

 

-          لطفا ساختار و فرمول ذکر سبحان الله را می‌فرمائید ؟

عرض کردم یکی از این ساختارها "تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها" است

-          پس طبق فرمایش شما: استغفار, صلوات, تسبیح خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها عدد ندارد (تسبیحات اربعه و لا اله الا الله هم عدد ندارند)

خیر اینطور نیست.

همه اذکار حتی صلوات و استغفار عدد خاص و عام و کامل و...دارند

-          یعنی روزانه با توجه به وقت خویش هر تعدادی که ذکر دهیم مشکلی دارد ؟

استغفار و صلوات، نیاز به اذن ندارند و در هر شرایطی و به هر تعدادی میشه گفت اما این به این معنا نیست که عدد خاص و...ندارند.

مابقی اذکار هم نیازمند اذن هستند مگر اینکه بطور خاص و مستند از جانب معصومین دستوری داشته باشیم مثل تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها که زمان و تعدادش مشخص شده

سوال دوستان درباره "ذکر کثیر" بود که عرض شد یکی از مصادیقش "تسبیحات حضرت زهرا س" است

دستور این ذکر شریف، بعد از نماز صبح و بعد از نماز مغرب هست و تعدادش هم که مشخصه: الله اکبر 34 مرتبه الحمدلله 33 مرتبه سبحان الله 33 مرتبه

-          اینا رو که از کودکی اموختیم. استاد شما چند بار به ذکر سبحان الله اشاره فرمودید که برای عبودیت نافع می باشد. سوال اصلی ام راجب سبحان الله است ؟

تاکید روی "سبحان الله" دلایلی داره:

-          اول اینکه در جای جای قرآن دستور به مداومت بر اون شده.

-          دوم اینکه ریشه مشکلات ما "شرک"است یعنی اینکه توحید و یگانه پرستیمون مشکل داره و این ذکر شریف در جهت ترمیم توحید کمک زیادی میکنه.

-          سوم اینکه "سبحان الله" ظرفیت بندگی رو بالا میبره.

بنابراین برای کسی که مصمم به سیر حقیقی هست گفتن این ذکر اولویت و ضرورت داره. اما همونطور که عرض شد، نحوه گفتن این ذکر هم بسیار مهمه تا جایی که چند سوره قرآن بطور کامل نحوه های مختلف بیان این ذکر شریف هستند و روایات متعددی در این خصوص هم داریم. بنابراین برای سردرگم نشدن، لازمه سبک و راه خاصی داشته باشیم که گفته شد، تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها بهترین سبک و شیوه گفتن "سبحان الله" است در ضمن اینکه "ذکر کثیر"هم هست و سیر حقیقی رو رقم میزنه.

-          آیا منظور جناب عالی این است که سبحان الله را باید فقط در قالب تسبیحات حصرت زهرا سلام الله علیها گفت و نمیشود در روز مکرر و بدون شماره گفت؟

اگر قرار است خود عبارت "سبحان الله" گفته شود باید مطابق روشی خاص و عددی خاص باشد. مثلا 100 عدد عام همه اذکار است اما هر ذکری عدد خاص و عدد کاملی هم دارد و همچنین در موارد کابردی مختلف، اعداد خاص و شیوه خاصی خواهد داشت.

-          آیا عدد خاص هر ذکر از جمله سبحان الله همان جمع اعداد آن مطابق با ابجد است؟

عددد خاص مطابق عدد حقیقی هر ذکر است که ممکنه از راه ابجد یا راههای دیگه بدست بیاد اما استفاده از ابجد یا روشهای دیگه دچار تحریف و تغییر شده و کمی سختی بوجود اورده. اما در هر صورت در مواقع لزوم باید بهش دسترسی پیدا کرد.

-          ممکن است کمی بیشتر توضیح بفرمایید؟

خب ابجد 3 نوع اصلی داره که باتوجه به نحوه نوشتن و قرائت حروف 2 برابر میشه. یعنی در ساده ترین حالت برای یک کلمه 6 عدد مختلف میتوان بدست اورد. همچنین فرمولهای بدست اوردن اعداد در مراتب مختلف یا برای کاربردهای مختلف، خودش داستان پیچیده ای هست که متاسفانه شدیدا مورد تهاجم و تحریف قرار گرفته. مثلا اگر عدد ذکری 125 بود، با چه شیوه به عدد اول و اصیلش برسیم؟ آیا این 3 عدد رو جمع کنیم یا شیوه ی دیگه لازمه یا اینکه باید جنس حروف هم در بدست اوردن عدد لحاظ کرد یا خبر و مسائلی از این دست.

ما وقتی بطور عام از اذکار صحبت میکنیم. بعد از دستورات خاص و مستند معصومین، باید بر اساس عدد عام که 100 هست جلو بریم. عدد خاص یا کامل به موارد مختلفی ارتباط داره و نمیشه و نباید بطور عمومی بیان بشه چون مشکلات متعددی برای افراد ایجاد میکنه. اصولا راهنما و اذن رو برای جلوگیری از همین موارد در نظر گرفتن. پس اگر شما از بنده بپرسید به چه تعداد این ذکر رو بگیم؟ عرض میکنم اولا بهتره بر اساس تسبیحات حضرت زهرا س پیش برید ثانیا اگر از نظر معرفتی مطمئن هستید باید این ذکر رو بطور خاص و مستقل بگید صبح بین الطلوعین و شب بین غروب و مغرب با مقیاس 100 بگید.

-          آیا کتابی که اسما الهی را به تفکیک جمالی وجلالی نوشنه باشد سراغ دارید ؟ در ضمن میخواستم بدانم که « حامی» جزوه اسما یا صفات الهی هست یا خیر؟

معمولا در علوم غریبه اسماء رو بر اساس جنس حروف (آب و آتش و باد و خاک) تقسیم بندی و نامگذاری میکنند و جلالی و جمالی در تقسیم بندی صفات مباحث معرفتی کاربرد داره.

اگر عدد اسماء رو بخواهید کتابهای قدیمی و جدید وجود داره

الان در یکی از جزوات قدیمی دیدم که "حامی" رو با عدد 55 جزو اسماء الهی اورده.

 

-          اگر مصلحت میدانید قدری در خصوص جنس حروف توضیح بفرمایید

اینکه از کجا و کی ایجاد شدن و جنس و ساختارشون چیه، بحث مهم و البته پیچیده ای ست اما به اختصار اینکه توزیع مادیات بر اساس 4 عنصر اصلی است و برنامه این خلقت و توزیع که ابتدا در قالب اعداد و سپس در قالب حروف متجلی ست، بر اساس همون 4 عنصر هست یعنی کلماتی که برنامه خوبیها.راحتیهاومهر و محبت و... از حروفی با جنس آب هستن و در مقابل سختیها.بدیها.انتقام.مرگ و... حقایقی هستند که در قالب کلماتی با جنس آتش بیان شده اند. بنابراین چهاردسته اصلی حروف یعنی خاکی و اتشی و بادی و آبی تقسیم میشن.

فرضا اسم حقیقی یک نفر هرچه باشد با توجه به جنس حروف اسمش میتوان فهمید طبعش چیست و مطابق این طبع چه اخلاقیات و عقایدی دارد و مابقی مشخصات زندگی مادی ش را فهمید.

یا یک کلمه-امر یا نهی- میتوان فهمید ایجاد کننده است یا از بین برنده است و.... اینکه برای درمان درد کدام اسم خدا کاربرد دارد که به شفا منجر میشود دقیقا با جنس و طبع حروف تشکیل دهنده آن اسم مبارم مرتبط است یا کدام اسم معنویت می افزاید یا بصیرت ایجاد میکند یا...

-          امکانش هست بفرمائید اسم حقیقی افراد رو چگونه میشه بدست آورد ؟

کار ساده ای نیست

-          اسم حقیقی چیه؟چه رابطه ای با اسمی که فرد رو باهاش صدا میزنن داره؟

خیلی کاربردی نیست و بیشتر مربوط به افراد دو اسمی میشه و ممکنه برخی کسانی که از ابتدای تولد اسم مناسبشون انتخاب نشده.

-           این مفاهیم با حروفیه و امثال اونا هم ربطی معنائی داره یا خیر؟حتما می دونید که اونام برای حروف و اسامی شان و وجه و وزنی قائل بودن.و حروف رو بی وجه و کاربرد نمی دونستن و برای هر حرفی مرتبه ای قائل بودن.

منظورتون کیاست؟

-          اسم اشخاص مد نظره

هر اسمی اگر حقیقی و با مسما باشه، معناش با حروفش ارتباط داره و درباره همه کلمات همینطوره.

اگر کسی بنابر اسم حقیقیش نامگذاری شده باشه زندگی روان و عادی داره اما دو اسمیها یا کسانیکه اسم حقیقی ندارند دچار پیچیدگیهای خاصی در زندگی هستند که ریشه در تداخل عناصر داره-که در اسم غیر حقیقیشون دیده میشه- لذا گاهی لازمه برخی افراد اسمشون رو تغییر بدن.

مبنای این بحث از نظر معرفتی به یکی از تقسیم بندی های عالم مربوط میشه."عالم کلمات" مراتبی داره من جمله اسم و معنا. یعنی هرچه در عالم خلق شده بر اساس مفهوم و معنایی اصیل نامگذاری شده و این اصل درباره انسان هم جاریه.

-          اگر معنی اسم کسی آتش باشه،بهتره اسمش رو تغییر بده؟

به این چیزها ربطی نداره

-          ما نسبت به تسمیه خودمون منفعلیم و دیگران بر ما نام می نهند. از چه رو این تسمیه در سرنوشت و زندگی افراد موثر است؟

سرنوشت از پیش نوشته شده.امتیاز و هنر انسان اینه که نسبت به سرنوشت خودش آگاه بشه و با آگاهی زندگی بکنه وگرنه عموما بازیگرهای بی اختیار هستند.

-          جواب سوالمو نگرفتم. تسمیه والدین چه تاثیری بر زندگی شخص داره؟

در واقع اسم فرد توسط والدین کشف میشه و از پیش تعیین شده است. قدرت تشخیصشون هم به چیزهای مختلفی بستگی داره و عمدتا ریشه در مسائل ژنتیک و موروثی داره.

فرض کنید فردی رو برای مدتی در شهری آزاد میذاریم تا از هر چه که میخواد و فکر میکنه مفیده برای خودش برداره و جمع کنه. از افکار و اعمال تا وسایل و امکانات و حتی توانمندیها. بعد از مدتی به او بگیم با اینهایی که جمع کردی چیزی بساز! وقت ساخت از او بخواهیم اسمی هم برای تولیدش بگذارد!

اولا او چیزی میسازد که دقیقا شبیه خودش است چون از چیزی ساخته است که ایام متمادی از همان چیزها خودش استفاده کرده و بلکه با میل و سلیقه و انتخاب خودش ان چیزها را جمع اوری و استفاده کرده.

ثانیا اسمی که هم میگذارد برامده از نگاه و نوع تفکرش در هنگام جمع آوری ان چیزهاست.

پدر و مادر و بطور خاص و موثر پدر، هم همینطور است. چه از نظر جسمی چه از نظر روانی و چه از نظر اعتقادی، هرچه که خواسته و توانسته را در طول عمرش ذخیره کرده و با تولید نسل بعدی همه را به فرزندش منتقل میکند. اما اینکه در این دنیا چه چیزهای رو درک و دریافت کرده، دقیقا به نحوه تولد خودش-شبیه داستانی که گذشت- و نحوه تربیتش و نهایتا نوع فکر و نگاهش به جهان پیرامونش بستگی دارد.

از این توضیحات و مقدمات متوجه میشویم که اسم گذاری فرزند نه یک کار ساده و عادی بلکه نشان دهنده یک دیدگاه و جهان بینی خاص و البته برآمده از یک ارث و تربیت پیش از این است. پس بسیار مهم و تعیین کننده است.

در واقع نام فرزند نشانگر تفکرات و عقاید پدر و مادر است که اتفاقا بر اساس همین عقاید و تفکرات جسم بچه هم شکل گرفته و رشد یافته است. اینکه این پدر و مادر چه چیزهای خورده اند.چه جیزهای دوست داشته اند و...دقیقا مثل این است که چه افکار داشته اند به چه چیزهای معتقد بوده اند و... پس فرزندشان برآیند این دریافتهایشان در دنیاست و دقیقا سرجمع همه اینها رو به عنوان نام و اسم او برمیگزنند.

البته هرچه پدر و مادر سطحی تر باشند اسمی سطحی تر انتخاب میکنند یا به عبارت دقیق تر فرزند اثر کمتری از معنا و حقیقت آن اسم دریافت میکند و در مقابل هرچه پدر و مادر عمیق تر و متفکر تر باشند و دریافت بهتر و صحیحتری از زندگی داشته باشند، اسم پر معنا تری برای فرزندشان انتخاب میکنند یا به عبارت دیگر بین شخصیت فرزند و اسمی که انتخاب شده هماهنگی و پیوستگیه بیشتری بوجود می آید.

-          پس در پاسخ جبر و اختیار حاکم بر سرنوشت ما میتوان گفت که سرنوشت ما جبرا تعیین شده و اختیار ما صرفا در آگاهی به آن است. درسته؟

نباید اینها رو هم باهم تداخل داد.

اینکه خداوند برای همه امور عالم برنامه ای داره و زندکی یکایک انسانها هم از این اصل مستثنی نیست ربطی به این نداره که ما باید برای زندگیمون هدف، برنامه و تلاش داشته باشیم. البته برای مومن حقیقی هدف رسیدن به خواست خداست که در واقع در سرنوشت و برنامه زندگیش از قبل نوشته شده.

-          میشه راجع ب آگاهی نسبت ب سرنوشت بیشتر توضیح بفرمایید؟

ان شاءالله درباره سرنوشت و راه آگاهی نسبت به سرنوشت، در آینده بیشتر صحبت میکنیم.

Template Design:Dima Group